صفحه اصلی
تاملی بر یک دروغ و بداخلاقی؛ یادداشتی از دکتر حسین میرمحمد صادقی
  • 11120 بازدید

تأملی بر یک دروغ و بداخلاقی

دکتر حسین میرمحمد صادقی

     برای این حقیر از قبل مسلم شده بود که حتی اگر در جلسه روز سه شنبه 25 خرداد، فقط آیات قرآن را می‌خواندم، باز هم عده‌ی قلیلی (با کمک یک رسانه‌ی تخصصی!)، بنا را بر جوسازی به هر دلیل و بهانه‌ای گذاشته بودند. اینک، صرفاً بنا به اصرار برخی از دوستان و به خاطر حرمت گذاشتن به پیشنهاد آنها، برخلاف شیوه‌ی معمول خودم که معمولاً بی‌اعتنایی نسبت به این نوع بداخلاقی‌ها بوده است، این چند سطر را برای کسانی که حقیقتاً پیگیر حقیقتند، می‌نگارم؛ هرچند که مطمئنم غوغاسالاران از این هم بهانه‌ای برای فعال کردن آتش توپخانه خود خواهند یافت!     

     دنیای عجیب و شگفتی است. آن‌کس که با تأکید چندباره بر این نکته که حضور وکیل در یک پرونده به صدور رأی عادلانه و قانونی کمک خواهد کرد، و حضور وکیل در هر دعوایی برای کمک به قاضی در احقاق حق است و نه یاری رساندن به موکل در آنچه که می‌داند باطل است و موکل، مستحق آن نیست، و با این سخن خود، سعی در ارتقای شأن و منزلت وکلا در ذهن جامعه و اثبات هویت آنان به‌عنوان بال دوم فرشته‌ی عدالت دارد، به ضدیت با وکیل و نهاد وکالت متهم می‌شود؛ و آن‌کس که با ردّ سخن و نظر اینجانب درباره شأن والای وکیل در عدالت‌گستری، در واقع مفهوم مخالف سخنش این می‌شود که وکلا، حتی در آنچه که مسلّم می‌دانند ناحق است نیز، به موکل خود کمک می‌کنند، و با این حرف خود، شأن و منزلتی برای وکیل در اذهان جامعه و قضات باقی نمی‌گذارد، طرفدار وکیل و نهاد وکالت قلمداد می‌شود! جل الخالق! سفسطۀ بعضی و زودباوری برخی دیگر تا کجا؟!

     در مورد آن چند نفر معدودی که نیم‌نامی در دنیای وکالت دارند؛ ولی بدون بررسی و تحقیق و مشاهدۀ قبل و بعد یک جمله و با تقطیع سخنان اینجانب و بیرون کشیدن آنچه که خود به ناحق استنباط می‌کنند، و بی‌توجه به واقعیت که معمولاً خبرنگاران محترم -که الزاماً دانش حقوقی ندارند- در انعکاس خبر، جملات را کوتاه و ساده می‌کنند و با تفکیک قائل نشدن بین دو مفهوم متفاوتِ "حق همه افراد برای داشتن وکیل" (که امر مقبولی است) و "حق دفاع وکیل از آنچه خود می‌داند ناحق است" (که امر مذمومی است) با شتابزدگی دست و قلم رنجه کردند و احتمالاً درصدد استفاده از موجی که به راه افتاده، برآمدند تا شاید نام خود را بر سر زبان‌ها اندازند، باید بگویم که بیش از خود آنها، به حال موکلان‌شان با این میزان سطحی‌نگری، بی‌دقتی و شتابزدگی در قضاوت متأسفم. اما برای دسته‌ای دیگر که زبان و قلم به هتاکی، فحاشی و دروغ آلوده کرده و به جای نقد عالمانه یک سخن (هر چند سخن کاملاً درستی است)، سعی بیهوده در منکوب کردن شخصیت گوینده آن سخن کردند، به پیروی از کلام خداوند پیامی جز «سلام» ندارم، و البته، خرده‌ای هم بر آنان نمی‌گیرم، چون از کوزه همان برون تراود که در اوست. والسلام.

​​​​​​​

دانلود فایل