صفحه اصلی
گزارش نشست تخصصی به مناسبت روز جهانی حذف خشونت علیه زنان 1400
  • 6094 بازدید

به مناسبت 25 نوامبر، «روز جهانی رفع خشونت علیه زنان»، نشستی تخصصی با موضوع «کاوشی در ریشه­ های خشونت ورزی علیه زنان در جوامع معاصر» توسط کارگروه حقوق زنان مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی با همکاری جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان و انجمن علمی مطالعات صلح برگزار شد. دبیری این نشست تخصصی را دکتر ندا حاجی وثوق، دبیر کمیته زنان و صلح انجمن علمی مطالعات صلح برعهده داشت. ­

دکتر محبوبه صادقی ­نیا، نویسنده و محقق، در این نشست در راستای موضوع «شناخت ریشه­ ها و تبعات خشونت علیه زنان در لایه­ های مختلف جوامع» بیان داشت: «خشونت علیه زنان و دختران، گسترده ترین شکل سوء استفاده در سراسر جهان است. خشونت علیه زنان شکلی افراطی از تبعیض بوده؛ و علت اصلی این خشونت، «نابرابری جنسیتی» است که در مورد دختران و زنان، متاسفانه، از قبل از تولد آغاز می شود. «تبعیض» و «اقتدار» که از مؤلفه های اصلی در بروز خشونت هستند، شوربختانه، به امری درونی تبدیل شده اند؛ امری که ناشی از باورهای غلط در جامعه و حتی نزد خود زنان است. هر نوع رابطه انسانی از موضع اقتدار با مشکل مواجه شده و خشونت با خشونت و تنفر با تنفر مواجه می شود. بنابراین، خشونت علیه زنان فقط یک "مسئله زنانه" نیست؛ بلکه مسئله ای اجتماعی و حیاتی است؛ بنابراین، پرداختن به خشونت علیه زنان و دختران، به خودی خود، هدف اصلی توسعه و کلید دستیابی به سایر نتایج توسعه برای زنان، خانواده ها، و در نتیجه، جوامع و ملت ها محسوب می شود. توانمندسازی زنان یکی از قوی ترین محرک های تکامل اجتماعی در قرن گذشته بوده و زنان، به طور روزافزونی، با ارائه نظرات خود تبدیل به شرکای برابر در تصمیم گیری های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، و در نتیجه، مطالبه گر شده اند؛ به عبارتی دیگر، برابری جنسیتی، روندی برگشت ناپذیر بوده و مقابله با آن، صرفاً موجب اصطکاک و بازماندن از توسعه و پیشرفت محسوب می شود».

سخنران دیگر این نشست تخصصی، دکتر کتایون مصری، روزنامه نگار و پژوهشگر حوزه مطالعات زنان در تبیین موضوع «پیدا و پنهان خشونت علیه زنان در محیط کار و فضاهای عمومی» بیان کرد: «مجموعه عوامل زیستی، فرهنگی- اجتماعی و سازمانی در بروز و ظهور آزار جنسی زنان در محیط کار و فضای عمومی موثر است، بر اساس عوامل زیستی، ریشه آزارگری در غریزه مردان وجود دارد و حس پرخاشگری و سلطه مردان به زنان، درصورت بی رغبتی زنان، آنان را به سمت رفتارهای نامتعارف سوق می دهد». دکتر مصری با اشاره به عوامل فرهنگی-اجتماعی و سازمانی از کلیشه های جنسیتی، انتظارات نقشی و جامعه پذیری جنسیتی نام برد که منجر به ایجاد محیطی جنسیت زده و توزیع نابرابر قدرت در میان اعضای جامعه و سازمان می شود: «کلیشه های جنسیتی، زنان را به حوزه خصوصی می راند و قدرت را از زنانگی دور می کند، همین امر، بر آزارهای جنسیتی محیط خصمانه دامن می زند».

این پژوهشگر حوزه مطالعات زنان بر اساس تحقیق انجام شده در ایران و برگرفته از تجربه قربانیان خشونت عنوان کرد: «بسیاری از آزارهای نامحسوس مانند حذف و نادیده گرفتن زنان توانمند با بهانه های ایدئولوژیک توجیه می شود، انگاره های مردسالارانه و فرودستی ذاتی زنان، چنان نهادینه و درونی می شود که بسیاری از زنان، خود به مانعی برای ارتقا، پیشرفت و آزادی زنان دیگر بدل می شوند، این امر جز با افزایش آگاهی جنسیتی و استفاده از سازوکارهای سیاست گذاری عادلانه در حوزه جنسیت امکان پذیر نیست».

سخنران سوم نشست تخصصی مذکور، دکتر مریم نصر اصفهانی، استادیار گروه مطالعات زنان در پژوهشکده مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات انسانی درباره موضوع «خشونت موجه؛ ماهیت و ریشه­ ها» بیان داشت: «پژوهش‌ها ادعا می‌کنند خشونت مردانه می‌تواند در مرتبه‌ای بالاتر از بیماری و قحطی به عنوان منبع عمده آلام بشر شناخته شود و منظور از «خشونت مردانه»، خشونتی است که گروهی از مردان به سایر مردان، زنان و کودکان روا می‌دارند. خشونت در زندگی زنان مفهومی انضمامی است که بخش زیادی از زنان، آن را زندگی می‌کنند. خشونت علیه زنان، اپیدمی جهانی است. چرا؟ چگونه افراد و اجتماعات در فراموشی جمعی اصول اخلاقی، همدست می‌شوند؟ به نظر می‌رسد ریشه ‌ای ‌ترین عاملی که باعث ایجاد خشونت می‌شود قطع ارتباط حسی-معنایی «خود» با «دیگری» است. تبدیل شدن دیگران به «آنها»ی فروکاسته شده... گاهی حتی به شیء که منجر به قطع ارتباط حسی و عاطفی با دیگران می‌شود. سوژه زدایی از افراد و گروه ها به دلایل گوناگون فردی، نهادی و نمادین روی می‌دهد که باعث ایجاد احساس ترس از «آنها» و تمایل به کنترل و انقیاد دیگری می‌شود. این احساس ترس، گاهی آمیخته با خشم و حسادت و ناامنی است که یگانه راه رسیدن به آرامش را سرکوب و سلطه بر دیگری می‌داند. احساس انزجار و نفرتی که عواطف اولیه در انسان ها ایجاد می‌کند، خشونت نسبت به سایرین را موجه جلوه می‌دهد. از سوی دیگر، مکانیسم ‌های دفاع در برابر خشونت با درونی کردن احساس فرودستی با ایجاد «شرم» و «تحقیر» رخ می‌دهد و باعث انفعال در برابر خشونت می‌ شود. نشاندن انسان ها در نظام سلسله مراتبی، فرادستی و فرودستی را نهادینه کرده و زمینه را برای خشونت مهیا می‌کند. در مقابل به نظر می‌رسد افراد و نهادها جهت متوقف کردن خشونت باید برای از میان برداشتن چرخه‌ های سیاسی، فرهنگی، قانونی و اجتماعی که زنان را ذیل «دیگری» طبقه بندی می‌کند، اقدام کنند و در عین حال، تربیت خانوادگی و عمومی، آموزش و قانون گذاری به نحوی پیش رود که به جای تاکید بر جنسیت به عنوان مهم ترین مولفه هویتی افراد، هویت های متکثری برای زنان به رسمیت شناخته شود».

 ­

 ​​​​​​​