یادداشت دکتر میراحمدی به مناسبت چهل و دومین سالگردپیروزی انقلاب اسلامی
دکتر منصور میراحمدی، رئیس دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی و استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، یادداشتی به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی منتشر کرده است که در زیر میخوانید:
انقلاب اندیشه وآینده اندیشی انقلاب اسلامی
رویداد انقلاب اسلامی ایران به عنوان نقطه عطفی در تاریخ فکر و اندیشه اسلامی در ایران و حتی جهان اسلام، اگر چه در نگاه نخست، رویدادی سیاسی اجتماعی به نظر میرسد و به همین دلیل، تاکنون سهم قابل ملاحظهای از پژوهشهای انجام گرفته درباره آن به این مهّم اختصاص یافته است، به نظر میرسد، کانون این رویداد سیاسی اجتماعی، از جنس اندیشه و فکر بوده، هویتی اندیشهای و فکری بدان بخشیده است. از این رو، سخن از انقلاب اسلامی به مثابه " انقلاب اندیشه "، سخنی گزاف نبوده، سطور نوشتار مختصر حاضر به تبیین این مدعا پرداخته، نقش آن را در مطالعات آینده اندیشه انقلاب اسلامی در دانشگاه ها مورد توجه قرار می دهد.
1 . انقلاب اسلامی
اگر چه انقلاب به عنوان پدیدهای سیاسی، کوشش برای تغییر شرایط هستی اجتماعی و بنیاد کردن نظامی جایگزین در جامعه. 1 و ، "روی کار آمدن ناگهانی و با خشونت گروهی از افراد به جای گروهی که دارای موجودیت سیاسی در اداره یک جامعه هستند" 2 و یا "تحولات سریع و اساسی در حکومت و ساختارهای طبقاتی یک جامعه که همراه با شورش های طبقاتی از پائین و به وسیله ی این شورش ها به تحقق می رسند"، 3 دانسته شده است، در برخی دیگر از تعاریف با تاثیرپذیری از شکلگیری انقلاب اسلامی ایران، "عبارت از ویرانی سیستم اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی موجود یک جامعه و جایگزین نمودن فلسفه خاصی از زندگی به جای سیستمهای مختلف گذشته تعریف شده است ". 4
همان طوری که ملاحظه میشود، در این تعریف به تغییر و دگرگونی بنیادین بر پایه فلسفه خاصی از زندگی اشاره شده است که به وضوح فراتر رفتن از پدیدهای صرفاً سیاسی به تحولی بنیادین و با خصلتی اندیشهای را نمایان میسازد. این نگرش، انقلاب اسلامی را از یک پدیده و هدف سیاسی صرف فراتر برده و در چنین جایگاهی است که همانطور که برخی از نویسندگان به درستی اشاره کرده اند، در اندیشه سیاسی امام خمینی به عنوان رهبر آن، انقلاب هم جنبه نظری و ایدئولوژیک دارد که بر جهان بینی و جهان نگری خاصی استوار است و هم جنبه عملی دارد که عملی صالح و قیامی در راه عقیده محسوب می گردد. 5 بدین ترتیب، می توان به این جمع بندی کلی اشاره کرد که انقلاب اسلامی ایران پدیده ای صرفاً سیاسی نبوده، افزون بر جایگزینی نظام سیاسی، واقعیتی فکری و فرهنگی نیز به شمار آمده، بر پایۀ آن، در کنار تحول سیاسی مذکور، تحولی بنیادین در فکر و فرهنگ جامعه نیز پدید آمده است. این جمعبندی، پرسشهای اساسی را فرا روی پژهشگر انقلاب اسلامی ایران قرار میدهد: مهمترین عامل پیدایش این انقلاب چیست؟ این انقلاب از چه هویتی برخوردار است؟ و نقش هویت شناسی انقلاب اسلامی در مطالعات آینده اندیشی آن کدام است؟
2 . هویت و آینده اندیشی انقلاب اسلامی
آینده اندیشی انقلاب اسلامی امری ضروری است. ضرورت آن نشأت گرفته از ضرورت انقلاب اسلامی است که در اندیشه بنیانگذاران آن به کرّات مورد تأکید قرار گرفته است. امّا سخن در مسیری است که پیمودن آن در فرایند آیندهاندیشی انقلاب اسلامی ضروری مینماید که در ادامه به اختصار اشاره میشود:
2.1 . هویت انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی هویتی اندیشهای دارد و سنخ اندیشهی آن، دینی است. تأثیرپذیری انقلاب اسلامی از اندیشه دینی در ابعاد گوناگونی بوده، از این رو، تبیین هویت انقلاب اسلامی مستلزم تبیین ابعاد مذکور است. با این وجود، مهمترین بُعد آن را می توان تأثیر پذیری انقلاب اسلامی از تعالیم اسلامی دانست که هم در رهبری و هم در حرکت مردمی آن به وضوح قابل مشاهده است. به زعم نگارنده، می توان چگونگی این تأثیر پذیری را با تکیه بر برخی از آیات قرآن کریم به مثابه مصدر نخستین اندیشه اسلامی تبیین کرد. در این مجال کوتاه، اشارهای گذرا به یکی از آیات مذکور امکان پذیر است:
" انّ الله لا یُغیُّرما بقومٍ حتّی یُغیّروُا ما بانفسهم " ( رعد/11 )
"خداوند حال و سرنوشت هیچ قومی را دگرگون نخواهد ساخت تا زمانی که آن قوم خود را تغییر دهند"
این آیه که به گفته علامه طباطبایی، بر نوعی سنت و قضای الهی دلالت دارد 6، تغییر و دگرگونی در سرنوشت و وضعیت یک قوم را در گرو تغییر و دگرگونی وضعیت درونی آن قوم دانسته است. برخی از اندیشمندان تغییر و دگرگونی سرنوشت یک قوم را به تغییر در محتوای باطنی آنان یعنی اندیشه و اراده نسبت داده است. 7 بر این اساس، آنگاه که اندیشه یک قوم دگرگون شده و اندیشهای جدید در ذهنیت مردم یک جامعه شکل گیرد و بدنبال آن ارادهای اساسی در جهت تحقق آن اندیشه در میان آنان بوجود آید، امکان تغییر و دگرگونی بنیادین از سنخ انقلاب امکان پذیر میگردد. از آنجاکه این دگرگونی با دگرگونی اندیشه شکل میگیرد میتوان دگرگونی و انقلاب پدید آمده را انقلاب "اندیشه" نامید وانقلاب اسلامی ایران را بر این اساس، انقلاب اندیشه دانست.
2.2. دانشگاه ها و آیندهاندیشی انقلاب اسلامی
آیندهاندیشی فعالیتی پژوهشی است که در آن «آینده اندیشان، آنچه قابل تصور است را در نظر میگیرند و آنگاه میکوشند از میان همه امکانات موجود در عالم، تا آنجا که قوه تخیل خلاقشان اجازه می دهد، شمار هرچه که ممکن است را بدست آورند و آنگاه از میان این حالات ممکن آینده های محتمل را مشخص سازند و سپس از میان این احتمالات، آینده مطلوب را تعیین کنند 8.» به همین دلیل، آینده اندیشی از دو مولفه متمایز توصیفی و تجویزی تشکیل می شود. 9 در دو مرحله اول و دوم در آینده اندیشی توصیفی از آینده های ممکن و محتمل ارائه میشود اما در مرحله سوم، آینده مطلوب تجویز میگردد. از نگاه نگارنده، گذشت چهار دهه از تجربه گرانسنگ انقلاب اسلامی و ورود به گام دوم آن، آینده اندیشی انقلاب اسلامی را ضروری ساخته است. تجربه مذکور این امکان را برای آینده اندیشان فراهم ساخته است که امکانات موجود انقلاب اسلامی و ظرفیتهای آن را بخوبی شناسایی نمایند. شناسایی این امکانات به نوبه خود امکان تعیین آینده های ممکن انقلاب اسلامی را فراهم میسازد. در جایگاه آینده اندیشی، می توان و لازم است از میان آینده های ممکن انقلاب اسلامی، آیندههای محتمل را مشخص ساخت. بی تردید، دامنه این آینده های محتمل محدودتر از دامنه آیندههای ممکن است که این امر به عنوان حاصل مولفه توصیفی آینده اندیشی، امکان تعیین دقیق تر آینده مطلوب را به عنوان مولفه تجویزی فراهم میسازد. در مرحله تجویزی، ضروری است از میان آینده های محتمل انقلاب اسلامی، آینده مطلوب آن ترسیم و تایین گردد.
رسالت دانشگاه ها در مطالعات آینده اندیشی انقلاب اسلامی، رسالتی بسیار مهم به نظر میرسد. دانشگاهها به عنوان حلقه واسط جامعه و دولت از یک سو و به عنوان کانون تخصص و اندیشهورزی از سوی دیگر، هم در تبیین آیندههای ممکن انقلاب اسلامی بر پایه امکانات و شرایط کنونی و هم در تعیین آینده های محتمل و نهایتا در ترسیم آینده مطلوب انقلاب اسلامی، از جایگاه خاصی برخوردار میباشند. دانشگاهها به واسطه ابزارها و توانمندی هایی که در اختیار دارند، در هر سه مرحله میتوانند نقش تعیین کنندهای داشته باشند اما از نگاه حاکم بر نوشتار حاضر، ایفای چنین نقشی مستلزم قرار گرفتن مطالعات آینده اندیشی دانشگاه ها در مسیر «هویت اندیشه ای» انقلاب اسلامی است. مسیر اندیشه ی انقلاب اسلامی، مسیری بسیار پرخطر و حساس است چرا که غفلت در شناخت دقیق آن و یا کوچکترین انحراف از آن می توان فرجامی یا تجدد گرایانه و یا سنت گرایانه به دنبال داشته باشد. مسیر اندیشهای انقلاب اسلامی، مسیری نوگرایانه است که بر پایه ظرفیت های مکنون در سنت اسلامی ایرانی، به بازسازی این سنت در راستای برطرف نمودن نیازهای زندگی امروزی ایرانیان می اندیشد. براین اساس، دانشگاه ها در صورتی میتوانند در مطالعات آینده اندیشی انقلاب اسلامی سهیم و بلکه طلایه دار باشند که پیوسته در مسیر نوگرایانه انقلاب اسلامی قرار داشته، از غلطیدن به دام تجدد گرایی و سنت گرایی مصون بمانند. در چنین وضعیتی است که آنها می توانند در تبیین آینده های ممکن، تعیین آینده های محتمل و ترسیم آینده مطلوب انقلاب اسلامی نقش علمی و تاریخی خود را ایفا نمایند.
پی نوشتها
1. هاینتس لوباس، انقلاب چیست؟، ترجمه مرتضی اسعدی، مجله معارف ویژه نامه انقلاب اسلامی، آذر1381، ص7.
2. Crane Brinton, The anatomy of revolution, rev.ed. new York:1952, p.2.
3. تدا اسکاچپول، دولت ها و انقلاب های اجتماعی، ترجمه سید مجید رویین تن، تهران: انتشارات سروش، 1376، ص21.
4. وحید الزمان صدیقی، انقلاب اسلامی ایران از نگاه دیگران، ترجمه و تصحیح سید مجید روئین تن، تهران: اطلاعات، 1378، ص110.
5. محمد حسین جمشیدی، اندیشه سیاسی امام خمینی، تهران: پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، 1388، ص397.
6. محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: انتشارات جامعه مدرسین، [ بی تا ]، ج6،ص310.
7. سید محمدباقر صدر ، سنت های تاریخ در قرآن، ترجمه سید جمال موسوی اصفهانی، قم: انتشارات جامعه مدرسین [بی تا].
8. علی پایا، معرفت شناسی آینده اندیشی، خردنامه، شماره37، دی ماه 1383.
9. همان.