به مناسبت میلاد با سعادت حضرت سیدالشهدا(ع)، حضرت عباس بن علی(ع) و حضرت سید الساجدین (ع)
29581
بازدید
ولادت امام حسین (ع)
هزار نقش برآید ز کِلکِ صنع و یکی به دلپذیری نقش نگار ما نرسد (حافظ)
به روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت1، دومین فرزند حضرت على(ع) و فاطمه(س)، در خانۀ وحى و ولایت، چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام(ص) رسید، به خانۀ على(ع) و فاطمه(س) آمد و اسماء2 را فرمود تا كودكش را بیاورد. اسماء او را در پارچهاى سپید پیچید و خدمت رسول اكرم(ص) برد و آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ وی اقامه گفت.3
به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادتش، جبرئیل فرود آمد و گفت: سلام خداوند بر تو باد، اى رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر كوچك هارون، «شبیر»4، كه به عربى«حسین» خوانده مىشود، نام بگذار.5 چون على (ع)، براى تو بسان هارون براى موسىبنعمران است، جز آنكه تو خاتم پیغمبران هستى.
به روز هفتم ولادتش، فاطمه(س)، گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه6 كشت و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره، صدقه داد.7
امام حسین(ع) پس از شهادت برادرش، ده سال امامت شیعیان را بر عهده داشت. در دورۀ خلافت امام علی(ع) در کنار پدر بود و در جنگهای آن دوره شرکت میکرد. در زمان امامت امام حسن(ع)، پیرو و پشتیبان او بود و اقدام وی در صلح با معاویه را تأیید کرد؛ چنانکه پس از شهادت برادر نیز تا زمان حیات معاویه، به پیمان او وفادار ماند. دورۀ امامت امام حسین(ع)، با حکومت معاویه همزمان بود و بنا بر گزارشهای تاریخی، ایشان در مواردی به عملکرد معاویه سخت اعتراض کرده است؛ از جمله پس از کشته شدن حجربنعدی، نامهای توبیخآمیز برای او نوشت و در ماجرای ولایتعهدی یزید نیز از پذیرش بیعت خودداری نمود. خطبۀ اعتراضآمیز وی در منا را نیز موضع سیاسی در برابر امویان به شمار آوردهاند. پس از مرگ معاویه، امام، بیعت با یزید را مشروع ندانست و با توجه به فرمان یزید برای کشتن او در صورت خودداری از بیعت، در 28 رجب سال 60 ق، از مدینه به مکه رفت. در مدت چهار ماه حضور در مکه، نامههای فراوانی از سوی مردم کوفه برای پذیرش زمامداری دریافت نمود و پس از آن که فرستادهاش، مسلمبنعقیل، همدلی کوفیان را تأیید کرد، در 8 ذیالحجه، به سمت کوفه حرکت نمود.
مجموعۀ سخنان و آثار امام حسین(ع) در قالب حدیث، دعا، نامه، شعر و خطبه در کتاب «موسوﻋﺔ کلمات الامام الحسین» و کتاب «مسند الامام الشهید» گردآوری شده است.8
1. رک: اعلامالوری طبرسی، ص 213
2.رک: اعیانالشیعه، جزء 11، ص 167
3.امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 377
4. شبر بر وزن حسن و شبیر بر وزن حسین و مشبر بر وزن محسن، نام پسران هارون بوده است و پیامبر (ص)، فرزندان خود حسن، حسین و محسن را به این سه نام نامیده است ( تاجالعروس ج 3، ص 389).
5. معانىالاخبار ، ص 57
6.رک: وسائلالشیعه ، ج 15، ص 143 به بعد
7. اصول کافى ، ج 6 ، ص 33
https://fa.wikishia.net8.
ولادت حضرت عباس (ع)
بدون بودن تو این جهان کسی کم داشت تو آمدی که به معنا رسد علمداری ستاره ها همه انگشت در دهان گفتند که ماه، روی زمین پا نهاده انگاری (نادر حسینی)
قول مشهور این است که حضرت عباس(ع) درسال 26 هجری قمریدر مدینه به دنیا آمد.1دربارۀ روز و ماه تولد ایشان در منابع قدیمی چیزی یافت نمیشود و فقط کتابی به نام انیسالشیعه که در قرن ۱۳ قمری نوشته شده، روز تولد وی را 4 شعبان دانسته است.2
پس از ولادت حضرت، امام علی(ع) او را در آغوش گرفت و «عباس» (به معنای شیر بیشۀ شجاعت و قهرمان میدان نبرد) نامید، در گوشهایش اذان و اقامه گفت، سپس بازوهایش را بوسید و گریست و در پاسخ به ام البنین،که دلیل گریه ایشان را جویا شد، فرمود که دو بازوی عباس در راه کمک به حسین(ع)جدا میشود و خداونددر ازای دو دست بریدهاش، دو بال در آخرت به او عطا میکند.3
کنیههای حضرت عباس (ع)عبارتند از: ابوالفضل، ابوالقاسم، ابوالقربه و ابوالفرجه. برای ایشان القاب متعددی نیز ذکر شده از جمله: قمر بنیهاشم، بابالحوائج، سقّا، الشهید، پرچمدار و علمدار.4
نسل حضرت عباس(ع) از پسرش عبیدالله و پسرش حسن ادامه پیدا کرده است. فرزندان ایشان از مشهورترین تبارعلویان و بسیاری از آنان، عالم، شاعر، قاضی و حاکم بودند.5
حضور حضرت عباس(ع) در جنگ صفین در برخی از کتابهای متأخر نقل شده است. حضور در واقعه کربلا نیز مهمترین فراز زندگی ایشان است. در احادیث، بر جایگاه خاص حضرت در بهشت تأکید شده است.بر اساس روایتی، وقتی امام سجاد(ع)، عبیدالله، فرزند عباس(ع)، را دید، اشکهایش جاری شد و فرمود که عمویم، عباس، نزد خداوندمنزلت و جایگاه بالایی دارد که همۀ شهدادر روز قیامت به او غبطه میخورند.6 همچنین ابونصر بخاری روایتی ازامام صادق(ع) نقل کرده که در آن عباس را با تعبیر «نافذ البصیرة» (دارای بینش عمیق) توصیف نموده و او را صاحب ایمانی قوی معرفی کرده است.7
یازده زیارت نامه در کتابهای مختلف برای حضرت عباس(ع) نقل شده استکه تعدادی از آنها خلاصۀ زیارتنامههای دیگر دانسته شدهاند.از یازده زیارتنامۀ مذکور، سه زیارت از امام صادق(ع)نقل شدهو در انتساب برخی از موارد به معصومان هم تشکیک شده است. در این زیارتنامهها، تعابیر تمجیدآمیزی برای حضرت ذکر شده است؛ عبارتهایی نظیر عبد صالح، همچنین کسی که در مقابل جانشین پیامبر(ص) تسلیم است و او را تصدیق کرده و به او وفادار بوده است، مطیع خدا و رسوال و ائمه(ع) و نیز کسی که همانندبدریونو مجاهدان در راه خدا عمل کرده است. 8
کلاس درس شد سجاده ات، من روز میلادت نشستم تا جهان را پای این منبر بیاموزم و مصداق شنیدن کى بود مانند دیدن را بخوانم زندگیت را، مگر بهتر بیاموزم (مهدی رحیمی)
علیبنحسینبنعلیبنابیطالب، مشهور به امام سجاد(ع)، بنا بر قول مشهور، در سال 38قمتولد شده اس، اما بنابر اقوال دیگر، سال تولد امام چهارم، حدود ۳۶ یا ۳۷ قمرییا سال 48 قدانسته شده است.دربارۀ روز ولادت حضرت اختلافنظر وجود دارد؛ برخی تولد ایشان را در روز پنجشنبه پانزدهم جمادی الثانیو یا پنجم یا نهم شعبانذکر کردهاند.1
کنیۀامام سجاد(ع)، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد، ابوالقاسم و ابوعبداللّه گزارش شدهو القاب وی، ربن العابدین، سید الساجدین، سجاد، ذو الثفنات، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی و علیاکبر است. امام، در زمان خویش به نامهای «علیالخیر»، «علیالاصغر» و «علیالعابد» نیز شهرت داشت. مدت امامت وی را نیز ۳۴ سال گفتهاند.2
امام سجاد(ع)، در واقعۀ کربلا به شدت بیمار بود و پس از آن، ایشان و اهل بیت امام حسین (ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند.
در دوران امام سجاد(ع) و پس از واقعه کربلا،جنبشهای مختلفی صورت گرفت که مهمترین آنها عبارتند از: واقعۀ حره، قیام توابین و قیام مختار. پندها، دعاها، احادیثی در فضل قرآن، حلال و حرام، جنگها و روزها (تاریخ) از حضرت به جا مانده است که نزد علما مشهور است. «صحیفۀ سجادیه»، مشتمل بر مجموعه دعاهای حضرت و آینهای از تصویر اجتماع آن روز به ویژه مدینه،« رساله حقوق»، شامل 51 حق (یا 50 حق طبق برخی نسخه ها)، دعای سحر مشهور به «دعای ابوحمزه» و «زیارت امین الله» به ایشان منسول است.3
1. رک: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷، ج۱، ص۴۶۶؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳، ج۲، ص۱۳۷؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۳۹۰، ص۲۵۶؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱، ج۲، ص۷۳؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹، ج۴، ص۱۷۵؛ شهیدی، زندگانی علیبنالحسین(ع)، ۱۳۸۰، ص۳۲؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱، ج۲، ص۷۳
2.طبرسی، اعلامالوری، ۱۳۹۰، ص۲۵۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب آلابیطالب، ۱۳۷۹، ج۴، ص۱۷۵؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴، ج۴،ص۳۸۶.
3. شهیدی، زندگانی علیبنالحسین(ع)، 1380، صص 105 و 169